از بیش از دو سال پیش عاشق یکی از همکلاسی هام شدم، توی همون ترم اول و توی همون اولین دیدار سر کلاس! اما خیلی جدی نگرفتمش و چند وقت بعد به دلیل برخی مشکلات کاری و. مجبور به انصراف از دانشگاه شدم، اینم بگم من اون موقع 31 و ایشون 22 سال داشتیم و برای ارشد بود و من شهرستان بودم ولی خیلی دور نبود شهرشون.

گذشت اما عشقش فراموش نشد تا اینکه دل به دریا زدم و چند ماه بعد از طریق آیدی تلگرامی که ازشون داشتم بهشون خیلی مستقیم بعد از احوالپرسی پیشنهاد ازدواج دادم که گفتن شناختی ندارن تا اینکه پس از دو روز گفتن پدرشون با شغل قراردادی من مشکل دارند و جواب رد دادند، دیگه خداحافظی و آرزوی خوشبختی کردیم برای هم و گذشت تا اینکه 8-9 بعد من یک پیام (اهنگ) براشون فرستادم و ایشون پاسخ داد و گفت دوست دارند بیشتر آشنا بشیم که این بار روز بعد بعلت ی پیام نسنجیده از طرف من قهر و بلاک کردن، ولی این بار من اشتیاقم بهشون بیشتر شد چون فکر کردم ایشون هم حسی دارند.

ادامه مطلب

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

لابراتوار برادران تاجیک وبلاگ عکس ها دانلود رایگان فیلم و سریال کدتخفیف ویژه ٬ کوپن ویژه ٬ تخفیف برتر چاپ ايران کهن معرفی کالا کوهستان رویایی سروموتور ESTUN PRONET S 1KW/2000RPM/200V ساخت استخر و عایق بندی استخر من مغرورم تو راس میگی