سلام

من دختری هستم دانشجو، مشکل من در ارتباط با خانوادمه، پدر و مادر من هر دو نزدیک به 60 سالشونه و من فرزند آخر هستم. مشکل من در واقع اینه که پدر و مادرم هر دو تحصیلات شون تا ابتدایی بوده به خاطر شرایط بد خانوادگی که هر دو داشتن مخصوصا مادرم، مجبور شدن از سن کم کار کنن تو یه شرکت و به همین دلیل هم دیگه وارد زندگی که شدن اصلا وقتی برای ادامه تحصیل در کنار کارشون نداشتن.

من درک می‌کنم که خیلی زندگی سختی رو ‌پشت سر گذاشتن و حالا جز طبقه متوسط جامعه حساب می‌شیم یعنی کل فامیل‌های ما همین‌ طورین، آدم های شریفی که سختی زیادی کشیدن تا با حقوق کارگری و کار تو شرکت زندگی متوسطی رو برای خانوادشون تشکیل بدن. پدر و مادرم برای منم کم نذاشتن کلاس هام رو رفتم و مدرسه غیرانتفاعی و دانشگاه آزاد و هیچ کمبودی نداشتم.

ولی یه چیزی که منو آزار می‌ده اینه که اطراف من همه خانواده هاشون تحصیل کرده‌اند، پرستار، مهندس، دبیر، کارخونه‌دار، پیش‌نهادهای آشنایی که به من می‌شه هم سر همین موضوع رد می‌کنم، خودم سعی کردم خودم رو بسازم با مطالعه و کارهای دیگه سعی کردم توانایی هام رو ببرم بالا، به خاطر همین هم اطرافیانم فکر می‌کنن تو یه خانواده تحصیل کرده بزرگ شدم اما .

ادامه مطلب

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

کافه ماری علوم اسلامی گلدر کالا - سکه و جواهر جلو دار رنگین کمان شیرکو هارونی نژاد cdldownload Dave یادگیری الکترونیکی