همیشه فکر میکردم یه مادر عالی میشم، مامان ۳ ، ۴ تا بچه های قد و نیم قد، ولی الان که مادرهای دور و برم رو میبینم از بارداری و بچه و زایمان و شیردادن حالم به هم میخوره، یه جور فوبیای افسردگی بعد از زایمان! 

من تو سیکل روتین نه ام، قبل از به دلیل تغییرات هورمونی خیلی حساس و زودرنج میشم، در حدی که دچار تپش قلب و درد قفسه سینه میشم. با این وضعیت نمی دونم چه طور باید در برابر تغییرات هورمونی بعد از زایمان دوام بیارم. 

تصورم از حاملگی و زایمان تبدیل شدن به یک زن افسرده و چاق که وقت سر خاروندن نداره. از بی خوابی زیر چشمش گود شده، شوهرش ازش سرد شده و جای خوابش از اون و بچه جدا کرده. محبت و حمایتی از شوهرش نمیگیره. 

زیاد دیدم و شنیدم از آقایونی که هیج کمکی تو نگهداری از بچه و کارهای خونه نمی کنند و در عوض از ظاهر همسر و افت کیفیت و کمیت رابطه شاکی اند. 

از اون طرف قبول مسئولیت آوردن یه انسان به این دنیا، تجربه درد و غم و خونریزی و نگرانی، اضافه شدن هزار و یک دغدغه جدید به مشکلات قبلی و . 

ادامه مطلب

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

اپ لینک سرزمین تینا مجله اقتصادی از هنرستان ملک 1 تعمیرات و خرید و فروش جک پالت وبلاگ رسمی کربلایی محسن اختیاری عــــهــــــــــــد سیاهه های سپید Dj مهمانی خدمات آنلاین مسائل زناشویی