سلام

من دختر هستم، دانشجوی فوق لیسانس در یکی از دانشگاه های خوب، مسئله ای که همیشه از بچگی برای من وجود داشته اینه که به دلیل یه سری مسائل با فامیل هامون رفت و آمد نداشتیم، در واقع حتی مادر بزرگ پدر بزرگ هم ندارم و سال تا سال هم کسی در خونه مون رو نمیزنه و البته خب ارزش رفت و آمد رو هم نداشتن، این ها به کنار، اینکه هیچ وقت مسافرت نرفتیم و حتی یه گردش ساده هم نمیریم به دلیل فضای بدی که تو خونه مون وجود داره و البته مشکل اصلی هم پدرم هستن که هیچ وقت به فکر ما نبودن.

دوران ابتدایی راهنمایی، دبیرستان و دانشگاه گذشت ولی هیچ وقت دوستی پیدا نکردم که برام بمونه، بعدِ تموم شدن اون دوره اون ها هم تموم میشدن، حتی کلاس زبان و باشگاه هم رفتم. 

بعدش خواستم خوابگاه رو تجربه کنم تا شاید دوستانی که برام بمونن پیدا کنم که متاسفانه تصورم اشتباه بود چون با افرادی هم اتاقی شدم که خیلی خشک بودن کل ترم تو اتاق میمونن و حتی درد و دل هم نمیکنن. 

از اون جایی که من دختر کاملا اجتماعی هستم به شدت دوست دارم بین مردم باشم، فامیل داشته باشم، دوست پیدا کنم و با آدم ها حرف بزنم، واقعا این مسئله منو اذیتم میکنه،من همیشه تنهام. 

من از هیچ کسی، هیچ توقعی ندارم، درسته من دوست داشتم دوستانی پیدا کنم که گروه تشکیل بدیم بریم گردش یا بازار و با هم باشیم.

ادامه مطلب

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

Sheila سیارک32 وب نوشت شخصی محمد مهدی احمدیان سایت رسمی یادداشت های غیررسمی دانلود آهنگ جديد فارسي خريد اقساطي گوشي Mia مسیر سبز خرید شماره مجازی