سلام رفقا امیدوارم حال دل تون خوب باشه این روزها، از من که نیست.

این بار بیشتر از همیشه تو زندگیم نیاز به همفکری دارم. مشکل من بیانش ساده ست اما حل کردنش پیچیده. مستقیم میرم سر اصل مطلب؛

من به قصد ازدواج با دختری آشنا شدم و کاری که نباید میشد شد. یعنی شاید نباید عاشق میشدم که شدم. چون در کنارم بودنش منو عاشق کرد. الان خانواده من زیاد با این انتخابم موافق نیستن و میگن افراد بهتری را می تونی در آینده انتخاب کنی. اما من احساس می کنم کسی که همیشه میخواستم را پیدا کردم. من دیوونه وار عاشق این دختر شدم. خسته شدم از این که خانوادم بخوان برام تصمیم بگیرن، به بهونه این که اون ها تجربه دارن و من نه. 

من چطوری می تونم بهشون بفهمونم من عاشق شدم؟، وقت هایی که پیش اون دخترم حالم خیلی خوبه. آیا این بس نیست برای این که بفهمم ایشون واقعا همونیه که باید تو زندگیم باشه؟

کمکم کنید که بدجوری درمونده شدم راه دوری نمیره مرسی ازتون.

ادامه مطلب

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

Jeff Binam Nam Karissa قند تلخ ، ديابت تبلیغ در روستا ,پرسش مهر 98-99,پرسش مهر,پرسش مهر 20,پرسش مهر 98 اقتصاد اسلامی سالم زیبا