با سلام خدمت همه خانواده برتری های عزیز

گاهی وقت ها حس بدی به خودم پیدا میکنم، چون نسبت به چند سال پیش تا حالا خیلی تغییر کردم.

اون موقع ها خیلی درسخون بودم و از اینکه همه جا نامبر وان بودم حس عالی داشتم. هیچی برام مهم تر از درسم نبود. شب ها حتی بیدار میموندم و درس میخوندم تا کسی ازم جلو نزنه و خودم شاگرد اول باشم. نماز هام رو با عشق به خدا میخوندم، حجابم رو کامل رعایت میکردم و خلاصه دختر خیلی خوبی بودم .

تا اینکه از یه جایی به بعد توی زندگیم همه چی عوض شد، انگار عاشق شده بودم، مدام خیال پردازی میکردم، مدام در حال جلب توجه در خیالاتم بودم، انگار در اوهام و خیالات اون پسر بهم توجه میکرد، خیالاتم این هارو داشتم «اگه جایی میرفتم فکر میکردم منتظر من بوده، اینکه خیلی دوسم داره، اینکه خودش رو میخواد بهم نزدیک کنه، اینکه خیلی بهم توجه داره، اینکه من براش خیلی خاص هستم، و من مدام در حال انجام کارهای خاص جلوی اون هستم»

ادامه مطلب

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

ای‌شما!‌ ای‌تمام‌ عاشقان‌ هرکجا آس دل Angel هیس!!!!اینجا یک روح قصه می نویسید... آموزش ووکامرس برای مبتدیان gNIKE KD تیم جی تی ای IV Olivia Danielle طراحی سایت حرفه ای