سلام دوستان

من یه دختر ۱۹ ساله هستم، حدود ۶ ماهی با یه پسر ۲۵ ساله که فامیل دورمون بود ارتباط داشتیم. البته فقط تلفنی. ایشون هم حدود سه چهار سالی بود که به من علاقه داشتن. رابطه مون یه کم داشت زیادی صمیمی میشد تا جایی که عکس خاص میخواست یا حرف از رابطه میزد .

دیروز بهش گفتم تو این مدت به شناخت کافی از همدیگه رسیدیم، الان قطع ارتباط کنیم تا زمانی که خانواده ها پا پیش میذارن و از راه درستش با هم باشیم. چون خانواده ایشون خبر داشتن و خانواده من بی اطلاع بودن. گفتم نمیخوام مهمترین اتفاق زندگیم از مهمترین آدم های زندگیم پنهون بمونه. بهش گفتم حسم بهت سرجاشه ولی منتظر‌ میمونم که شرایط جور بشه، حالا شرایط شاید چند ماه بعد شاید یه سال بعد شایدم دو سال بعد جور بشه.

اونم گفت میخوای این مدلی رابطه رو تموم کنی و یادت میرم و فلان. گفتم یادم نمیری من تصمیمم رو گرفتم پس بهتره هر چه بیشتر تلاش کنیم تا شرایط مون جور بشه. آخرش هم گفت اوکی.

ادامه مطلب

مشخصات

  • جهت مشاهده منبع اصلی این مطلب کلیک کنید
  • کلمات کلیدی منبع : زندگیم ,گفتم ,مهمترین ,شرایط ,خانواده ,پنهون بمونه ,زندگیم پنهون ,اتفاق زندگیم ,مهمترین اتفاق ,زندگیم پنهون بمونه ,مهمترین اتفاق زندگیم
  • در صورتی که این صفحه دارای محتوای مجرمانه است یا درخواست حذف آن را دارید لطفا گزارش دهید.

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

بارنجی ، با ما بهترین باشید. چگونه محيط مدرسه خود را با نشاط کنيم فروشگاه آنلاین لباس زنانه سایز بزرگ شرکت سايه ايران SEGamer Muisc نمونه سوالات درسی/اخرین خبر ها/فیلم/ورزشی دبستان پسرانه غیردولتی پـویـا اسپریس چت ،چت اسپریس،اسپریس گپ System News/سیستم نیوز