سلام

من دختری ۱۹ ساله هستم، تو سن ۴ سالگی دیگه از محبت مادری محروم شدم و وضع خونه مون از لحاظ عاطفی با زن پدرم افتضاح بود، این ها رو گفتم تا سندی باشه بر یک ضعف بزرگ به اسم کمبود محبت.

تا ۲ سال پیش هم وضع مالی مون افتضاح بود و حالا بهتره، من بخاطر پول رفتم رشته تجربی و کنکور دادم پارسال، اما رشته ی خوبی قبول نشدم. خرداد ماه با یه پسری آشنا شدم که خیلی شبیه من بود از لحاظ روحی.

کتاب خون بود، دانشجو بود و روحیه درونگراش جذبم کرده بود، پسر خیلی خوبی بود از نظرم، قابل توجه آقا پسرهایی که الان میان تهمت بزنن وضع مالی معمولی خیلی معمولی داشت و قیافه و هیکل معمولی هم داشت مثل خودم شهرشون ۴ ساعت از من دوره.

وقتی قبول نشدم بهش گفتم که بره و خودش رو حروم نکنه، اما اون گفت که پیشم میمونه و برام برنامه مینویسه و مشاوره میده و کلی بهم محبت کرد و گفت هرگز نمیره از پیشم. راستی یکی از کشمکش های ما راجع به رابطه جنسی بود، آخه حتی اگه از دین هم نگاش نکنیم خیلی زود بود ۴ ماه؟ 

ادامه مطلب

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

Dreamer on the Run روناس نقش نجوم و پلوتو بليط هواپيما نرده چوبی سلاطین دنیای هنر و فناوری ما دیونه ها پیچک خیال آستان مقدس امامزاده عمادالدین (ع) GITARITI