سلام

من دختر ۲۴ ساله ای هستم که از بچگیم تا حالا مشکلات زیادی داشتم، البته هدفم از این پست این نیست که مشکلاتم رو بازگو کنم، نکته ای که وجود داره اینه که خب سال هاست که با کسی تو این دنیا رفت و آمد نداریم.

پدرم چند ساله که بازنشسته شده و همه ش تو خونه است، یا میخوابه یا همیشه تلویزیون نگاه میکنه، مادرم خانه داره و سر ماه میره خرید و وسایل ضروری خونه رو میخره و به کارهای خونه میرسه و هفته ای چند بار هم جلسه ی قرآن میره، خواهر ندارم فقط یه برادر دارم که اونم متاهله و اونم هیچ جا نمیره و همیشه تو خونه است، فقط سر کار میره و بر میگرده البته مریضم هست و تحرک زیادی نداره.

قضیه اینه که از بچگی شاهد کتک ها و دعواهاش بودم روزهای خوبی نداشتیم هیچ قدرت و هیچ جایی هم نداشتیم، پدرم الان سنش بالاتر رفته ولی هنوز سرحاله و بدنش ورزیده است و دست های سنگینی داره وضع مالیش هم خوبه و همه چی داره و هیچ وقت هم نمیذاشت با کسی رفت و آمد کنیم، همیشه نگاه های بد و راحت بودنش و دشمنیش و خیلی چیزهای دیگه و محبت پدری که هیچ وقت وجود نداشت تو تموم این سال ها فقط ازش ترسیدیم و اونم اذیت مون میکرد و ما هم بچه بودیم هیچ قدرتی نداشتیم بزرگم که شدیم باز هم هیچ قدرتی نداشتیم.

ادامه مطلب

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

پیکاسو گرافیک mokamel Sadfghj arghavan00 برنامه آموزش مجازی کلاس 8/4 جنتلمن بلاگ Christine مرکز مشاوره روانشناختی یاس سپید دانلود رایگان محصولات یونیتی