سلام

من دختری هستم ۱۵ ساله، درسخونم و تا حالا خودم رو درگیر حاشیه های نوجوانی نکردم. اما یه مدته ذهنم درگیر یکی از اقوام (پسر) هست و احساس میکنم حسم راجع بهش عوض شده (با اینکه از بچگی باهاشون رفت و آمد داریم و خیلی وقته میشناسمش) و هر وقت میبینمش استرس میگیرم و . 

در مواقع دیگه خیلی بهش فکر میکنم، طوری که حتی موقع درس خوندن هم تمرکز ندارم و حواسم پرت میشه، نمیدونم عشقه یا هر چیز دیگه، نمیدونم از کی شروع شد، اما اصلا دلم نمیخواد ادامه پیدا کنه و میخوام روی اهداف و درس هام تمرکز کنم ولی دست خودم نیست لطفا کمکم کنید. 

چطوری فراموشش کنم و سرکوب کنم این حس رو؟ اصلا چرا یهو درگیرش شدم با اینکه هیچ چیز از بچگیم عوض نشده؟  

ادامه مطلب

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

ققنوس کلیستنیکس جوانان حزب موتلفه قزوین تفریحی تُوتُوساب دلنوشته دانلود رایگان مقالات ارزشمند karnaval جوانه های زندگی من