سلام
من یه دخترم که به تازگی ٢١ سالم شده و حدودا ٢ سالی هست که با یه پسر چت میکنم و گه گاهی هم با هم تلفنی حرف میزنیم. ایمان و اعتقاد خیلی برام مهمه و هر دو نسبت به هم یه حسی داریم ، قصدش ازدواجه و پیش نیازهای اولیه ی زندگی مشترک مثل خونه و ماشین و . رو داره، آدم شوخ طبع و با اخلاقی هم هستش و چند ماهیه که ازم میخواد قرار بذاریم و همدیگه رو ببینیم(چون خانواده اش اصرار دارن که زودتر ازدواج کنه و یه دختر هم براش در نظر گرفتن ولی ایشون گفته نمیخوامش) ولی من قبول نمیکردم چون چند تا مشکل اساسی داریم؛
هر کدوم مون تو یه شهر زندگی میکنیم، مادر من اجازه نمیدن من تو یه شهر دیگه زندگی کنم و ایشون هم نمیتونن بیان اینجا زندگی کنن چون کارشون تو شهرخودشونه، ایشون تا ٢ـ٣ سال اعتقاد محکمی نداشتن و اهل نماز و این چیزها نبودن و مشروب میخوردن ولی ٣ سال پیش توبه کردن و الان نماز میخونن و مشروب هم نمیخورن و به نظرم پسر خوب و با اخلاقی میان ولی فکر اینکه باز برگرده به راه قبلیش یه وقت هایی اذیتم میکنه.
ادامه مطلب
درباره این سایت