سلام دوستان
مشکل من اینه که زیاد فکر میکنم اطرافیانم همه اینو بهم میگن مامان بابا دوستم.
فکرام به دلیل دوره ی نوجوونی بود برای کسب هویت و مورد قبول واقع شدن توی جامعه دایما در حال فکر کردن بودم و دنبال کشف راه های درست زندگی (به خاطر مشکلات اجتماعی توی فامیل و طرد شدن میخواستم این بلاها سر من نیاد) میخواستم شیوه ی زندگی متفاوتی پیدا کنم ،میخواستم بفهمم غلط چیه درست چیه!! چطور باید با آدما رفتار کرد؟! آداب های اجتماعی چیه؟!
میدونستم یه جای کار میلنگه ولی نمیدونستم مشکل از کجاست! چرا به هیچ جا و هیچ نتیجه ای نمیرسم!
در کل خیلی فکر میکردم از خیلی هم بیشتر!!
یه مشکل دیگه هم داشتم و اون کمال طلبیم بود.
یا صفر یا صد
اول افکارمو سر و سامون بدم بعد درس بخونم که نتیجه اش شد افت تحصیلی شدید خیلی شدید از معدل ۲۰ رسیدم به ۱۴_۱۵.
نمیتونستم هم درس بخونم هم چیزای دیگه
اول یه چیزو باید کامل تموم میکردم تا بتونم به مورد بعدی فکر کنم.( گرچه هیچ کدوم از کارام تموم نشدن و احتمالا اینم میدونید که آدمای کمال طلب اگه به هدفشون نرسن دیگه انگیزه و هدفی واسه زندگی ندارن)
حتما میگید چرا اول درس نخوندی بعد فکر کنی ؟؟

ادامه مطلب

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

سفـره خاتـون در پرانتز زنگ انشاء حریر مهتاب دریل nadigarden تنـــــها خــُــدا دانلود بازی و بازی آنلاین